یک غیبت طولانی
متشکرم از همه مامانی های عزیز که توی این مدت اومدن و به وبلاگمون سر زدند. جونم براتون بگه گل پسرهای مامان که از عید شروع می کنیم. امسال با اینکه برنامه ریزی کرده بودیم بریم مسافرت اما جور نشد چون همه حساب کتابهای مالی مون به هم خورد نه پاداشی رو که مادر خانمی قرار بود بگیره قبل از عید دادن و نه بابا تونست کارهاش رو تسویه بکنه و یه پول قلنبه دستش بیاد واسه همین همه اش توی خونه تشریف داشتیم. یکی از روزهای تعطیلات که حسابی حالمون گرفته بود چهار نفری اول رفتیم باغ وحش و شما عاظق اقا شیره شده بودید. بعدش بهونه دریا رو گرفتید. رفتیم دریاچه کیو و قایق سواری کردیم. بعدش رفتیم ناهار غذای مورد علاقه تون یعنی کباب رو خوردیم. بعدش هم خسته اومدیم خونه ...