یه مشکل بزرگ.... کمک .....
امیر علی همچنان دچار مشکل. مشاورین همکار محترم هم تشخیص دادند که باید اداره نرم و کنارش بمونم. یه عمل جراحی روده هم پیش اومد و همه دست به دست هم دادند و من توی خونه موندم. توی این مدت اصلا با پرستارش کنار نمی اومد و روزبروز لکنت زبان و آزار اذیتش بیشتر می شد. از روز شنبه(30/10/91) دیگه امیر علی حرف هم نزد، فقط با ایما و اشاره صحبت می کرد و جیغ می زد.این حسابی من رو آزار می داد. فقط کارم گریه شده بود. یه روانشناس دیگه گفت روزی دو ساعت فقط باهاش بازی بکنم. اما باز هم جواب نداد. درمانده شده بودم. دیگه از دست آدمها کاری برنمیاد. دست به دعا شدم و همش دعا می کنم. تصمیم گرفتم خودم درمانش بکنم واسه همین در اولین فرصت به سرکارم برگشتم و سعی کردم از خودم دورش بکنم، چون حس می کردم داره از بودن من توی خونه سوء استفاده می کنه. کمی نسبت به روزهای قبل بهتر شده ولی بازهم می ترسم همینجوری بمونه و دیگه صحبت نکنه.
خدایا من چکار بکنم. لطفا کمک بکنید.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی