بی پولی....
عزیزای دلم زندگی ما در جریان هست و من خوشحالم از اینکه 5 نفرمون سالم و سرحال در کنار هم هستیم. واقعیتش اینه که الان یه چند وقتی هست (دقیقا از موقعی که از مشهد اومدیم) با یه بحران مالی مواجه شدیم. یعنی اینکه اصلا پولی توی دست و بالمون نیست. همیشه کارت بابا مبلغ قابل توجهی پول توش بود اما الان واقعا خالیه و هیچ پر نمی شه. هر کاری هم که می کنه پولش رو بهش نمی دن. خلاصه وضعیت مالی خوبی نداریم. البته با هر کسی در این مورد صحبت می کنم اونها هم دقیقا همین مشکل رو دارند. خدا خودش آخر و عاقبتمون رو بخیر بکنه. امیر حسین بعد از خواب ظهر با یک تب شدید بیدار شد. بعدش استفراغ و اسهال و دل درد. هنوز هم ادامه داره. مدام دستشویی رفتن اذیتش می کنه. دیشب...