روزهای خوب ما
سلام عزیزای گلم. گل پسرها و قند عسل مامان
الحمدلله روزهامون بخوبی داره سپری میشه. 29 خرداد اولین روز ماه رمضان بالاخره مامان جونی روند درمانش تموم شد و بسلامتی برگشت خونه. از اون روز به بعد ما هر روز خونه مامان جونی تشریف داریم. شیطنت های شما هم که تمومی نداره.
امیر حسین خوشحال از برگشتن مامان جونی و دائم کنارش میشینه و باهاش صحبت می کنه. حسنا خانم هم که روزهای اول مامان جونی رو نمی شناخت و بغلش نمی رفت.
شبهای قدر امیر علی در مورد امام علی سوال می پرسید. آقای پدر براش کامل توضیح داد که شخصی به اسم ابن ملجم مرادی به چه صورتی امام علی رو شهید کرده. شبکه آی فیلم هم در حال پخش سریال امام علی بود. گفتم بچه ها ساکت الان سریال امام علی شروع می شه. امیر علی خوابش میومد و دائم چرت می زد. با لحن خاصی می گه: "بابا سر و کله امام علی که پیدا شد منو از خواب بیدار کن"
روز تعطیلی بعد از عید فطر مامان جونی و با زندایی و مامان شهین همه رفتند تهران. پاهای مامان جونی و مامان شهین درد می کنه. رفتند واسه جراحی زانو. ما هم با دایی حسن و بچه ها رفتیم آبشار نوژیان. خیلی خوش گذشت.
حسنا خانم بالاخره در تاریخ 1394/4/30 یعنی یک سال و سه ماه و 18 روز دندون درآورد. رویش اولین دندونش از فک بالا بود. همزمان دو دندان از فک بالا و پایین نیش زدند.
عکس دندون حسنا خانم
آبشار نوژیان
حسنا خانم پا تو کفش مامان کرده
یه روز شال و کلاه کردیم و با خان دایی مهدی و زندایی مهسا حسنا خانم رو بردیم آتلیه