امير علي و امير حسينامير علي و امير حسين، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
حسنا خانمحسنا خانم، تا این لحظه: 10 سال و 25 روز سن داره

نامه هايي براي ماندگاري

بازگشتی نو

1395/6/7 10:38
نویسنده : مادر خانومي
352 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزانم

من اومدم ولی خیلی دیر. دیگه اصلا حس و حالی واسه نوشتن ندارم. مرگ مامان جونی و خاله و پسر خاله حسابی زیر و روم کرده. اصلا حوصله خودم رو هم ندارم. اما زندگی در جریانه و روزها می رن بدون اینکه بتونیم جلوشون رو بگیریم.

شماها روزبروز بزرگتر می شید و قد می کشید و من پیرتر و خمیده تر، شکسته تر از قبل.

شیطنت پسرها همچنان ادامه داره و حسنا خانم هم از شماها جا نمونده، اون هم حسابی شیطون شده.

امسال دیگه باید برید پیش دبستانی، واسه پیش دبستانی ها هم سنجش گذاشتن. امیر حسین به همه سوالها جواب میده اما امیر علی نه. برای امیر علی نیش نبور و نوک گنجشک، پیر و جوون، ماشین و سبد خرید هیچ فرقی ندارن. به نظر اون نیش زنبور و نوک گنجشک دوتاشون تیز هستن، آدمهای پیر هم یه زمانی جوون بودن و موهاشون سیاه بوده و راست راه می رفتن، ماشین و سبد خرید هم دوتاشون راه میرن و تایر دارن.

واسه مدرسه تون مجبور شدیم دیگه خونه خودمون نمونیم، چون مسیرش تا مدرسه ای که اسمتون رو نوشتم خیلی زیاده، واسه همین مجبور شدیم بیایم خونه مامان جونی، آخه دیگه اونجا خالیه و کسی توش زندگی نمیکنه.

 

امیر علی: مامان به نظرت خاله مژگان و داداش امیر بهادر دوباره زنده میشن. 

من: چرا این سوال رو می پرسی؟

امیر علی: من می دونم دوباره زنده می شن، چون اونا هنوز مثل مامان جونی پیر نشده بودن که بمیرن. پس نصف عمرشون باقی مونده ، باید زنده بشن تا وقتی که پیر شدن بمیرن.

 

امیر حسین: مامان چشمهات دیگه درد نمیکنه؟

من: هنوز کمی درد دارهف سوزش هم داره.

امیر حسین: دیگه گریه نکن تا زودتر خوب بشی.

 

با خاله مهرنوش می ریم قبرستون.

حسنا: خاله مهرنوش تو هم میخوای گریه بکنی.

مهرنوش: آره، تو گریه نمیکنی؟

حسنا: نه

مهرنوش: اگر من هم بمیرم برام گریه نمیکنی؟

حسنا: نه

مهرنوش: اگه من بمیرم کی موهاتو کوتاه میکنه؟

حسنا: می رم آرایشگاه

 

حسنا دائم توی خونه راه می راه و میگه: وه وه مامان جونی مرده

 

حسنا هم چند وقتیه به تقلید از امیر علی با لکنت صحبت می کنه، واسه رفع این مشکل بهش میگم هر وقت میخوای صحبت بکنی با آهنگ صحبت بکن، حالا خودش یاد گرفته تا شروع میکنهبه صحبت کردن و لکنتش شروع میشه میگه: حالا با آهند (آهنگ)

فرهنگ لغات حسنا        قورباغه: دوغابه          نمک: ملخ               ترقه: طخره                  کلاغ: طخال

حسنا با امیر حسین سازگار نیست و دائم با همدیگه دعوا می کنن اما با امیر علی رابطه بسیار خوبی داره، علتش هم اینه که امیر حسین اذیتش میکنه اما امیرعلی با زیرکی تمام خیلی بهش محبت می کنه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)